صفحات

۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

على از زبان على

على از زبان على

امام علی علیه السلام
ـ امـام عـلـى عـلیه السلام یاران رازدار محمد صلى اللّه علیه و آله مى دانند كه من حتى لحظه اى دسـت رد بـه سـیـنـه خـدا و پـیـامـبـر او نزدم در جاهایى با جان خود پیامبر را یارى رساندم كه دلیران مى گریزند و گامها واپس مى رود این شجاعت و مردانگى را خداوند به من ارزانى داشت .
ـ (هیچ گاه ) دروغ نگفته ام و (از پیامبر) دروغ به من گفته نشده است , و گمراه نشده ام و كسى هم به واسطه من گماره
نگشته است .
ـ هـرگاه از پیامبر خدا مى پرسیدم به من پاسخ مى داد و چون خاموش مى ماندم با من آغاز سخن مى كرد.
ـ در تـفـسیر آیه “همانا تو بیم دهنده هستى و هر قومى را راهنمایى است “ ـ : بیم دهنده پیامبر خداست و راهنما من هستم .
ـ پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله مرا براى داورى به میان مردم یمن فرستاد عرض كردم اى پیامبر خدا! مرا كه جوان هستم و ازدانش قضا و داورى ناآگاه , مى فرستى ؟
پیامبر دست به سینه من زد و گـفت : خدایا! قلب او را هدایت كن و زبانش را استوار گردان ازآن پس , من در داورى میان دو نفر هرگز دچار شك و تردید نگشتم تا اكنون كه در این جا نشسته ام ؟
ـ پـیـامـبـر خـدا صـلى اللّه علیه و آله فرمود : اى على ! اگر تو نبودى بعد از من مؤمنان شناخته نمى شدند.
ـ پـسـر نـابـغه گفته است كه من مردى بسیار بازیگوش و شوخ و بذله گویم و دست و پنجه نرم مى كنم و بازى مى كنم هیهات ! ترس از مرگ و یاد قیامت و حسابرسى (آخرت ) مرا از این كارها باز مى دارد.
ـ در خطبه اى كه روز دوم خلافتش ایراد فرمود ـ : همانا من یكى از شما هستم آنچه براى شماست براى من نیز هست و آنچه برشماست بر من نیز هست .
ـ گـمـراه نـشـدم وكـسـى را گـمـراه نكردم آنچه به من سفارش شد از یاد نبردم من از طرف پـروردگار خود بینه اى دارم كه آن را براى پیامبرش روشن ساخت و براى من تبیین نمود من در راه هستم (بیراهه نمى روم ).
ـ بـیعت شما با من بى اندیشه نبود و كار من و شما یكسان نیست من شما را براى خدا مى خواهم و شـما مرا براى خودتان مى خواهید اى مردم ! مرا به خاطر خود یارى رسانید به خدا سوگند كه داد ستمدیده را بستانم و به مهارى سخت ستمگر را بكشانم تااو را به آبشخور حق درآورم هر چند خود نخواهد.
ـ بـه خدا سوگند كه اگر شب را بر روى اشترخار تا صبح بیدار مانم و مرا در كند و زنجیرها كت بسته بكشند خوشتر دارم از اینكه در روز رستاخیز خدا و پیامبرش را به عنوان ستمكار دیدار كنم .
بـه خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاى آنهاست به من دهند تا با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى خدا رانافرمانى كنم چنین نخواهم كرد.
ـ هـمـانا من در میان شما همچون چراغ در تاریكى هستم كه هر كس به حریم آن درآید از نور آن روشنایى گیرد.
ـ مـى فـرمـود ـ : خـداى عـزوجل را آیه اى (نشانه اى ) بزرگتر از من نیست و براى خدا “نبا”ى “عظیم “ تر (خبرى بزرگتر) از من نه .
ـ از آن زمان كه خدا را شناختم او را انكار نكردم .
ـ از آن زمان كه حق به من نموده شد در آن تردید نكردم .http://mahdihashemi.blogspot.com/
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 
ساخت سال 1388 مهندسی عمران - سازه شرقی.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده