میلاد با سعادت امام جواد علیه السلام مبارک باد
میلاد با سعادت امام جواد علیه السلام مبارک باد
پايان انتظار
47 سال از عمر شريف امام رضا عليهالسلام ميگذشت، ولي هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. اين موضوع براي شيعيان و دوستداران اهلبيت نگران کننده بود؛ زيرا همگان ميدانستند که براساس روايات رسيده از پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و ائمه اطهار عليهمالسلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همين دليل مشتاقانه در انتظار بودند تا خداي متعال پسري به ايشان عنايت بفرمايد. گاهي بعضي از دوستان، از حضرت پرسشهايي در مورد امام بعدي ميکردند. امام رضا عليهالسلام آنان را دلداري ميداد و ميفرمود: «خداوند پسري به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام روزهاي انتظار به پايان رسيد، گلشن رضوي به بوي خوش گل محمدي معطر شد و امام جواد عليهالسلام در دهم رجب سال 195 هجري قمري در مدينه ديده به جهان گشود.
فرزندان
امام جواد عليهالسلام فرزنداني داشت که نزد حضرت بزرگ شده و به مقامات بالايي از علم و عرفان رسيدند. يکي از فرزندان حضرت، امام دهم حضرت هادي عليهالسلام است که پس از پدر، امامت امت اسلامي را به عهده گرفت. موسي مبرقع فرزند ديگر امام جواد عليهالسلام است. او در مدينه متولد شد و پس از شهادت پدر بزرگوارش به کوفه مسافرت نمود و در آنجا مسکن گزيد. بعد از مدتي کوفه را به مقصد شهر قم ترک کرد و در سال 256 ق وارد قم شد و در سال 296ق در آن شهر رحلت کرد و همان جا دفن شد. يکي ديگر از فرزندان امام جواد عليهالسلام حکيمه است. امام هادي عليهالسلام ، نرجس خاتون مادر امام زمان را به ايشان سپرد تا احکام و معارف اسلامي را به او بياموزد.حکيمه در شب تولد وجود مقدس امام زمان(عج) در کنار نرجس خاتون بود و از او مراقبت مينمود. حکيمه بعد از شهادت امام حسن عسکري عليهالسلام ، مقام سفارت امام زمان عليهالسلام را به عهده داشت و عرايض و نامههاي مردم را به امام ميرساند.
زيارت امام
روز چهارشنبه به چهار تن از امامان معصوم، از جمله امام جواد عليهالسلام تعلق دارد. امام عسکري عليهالسلام در فضيلت زيارت امام جواد عليهالسلام ميفرمايد: «براي زيارت کنندگان جدّم امام جواد عليهالسلام ، ثواب بزرگي از طرف خداوند است». وجود مقدس امام زمان(عج) هم در شبهاي جمعه به زيارت جدّ بزرگوارش مشرف ميشود. در قسمتي از زيارتنامه امام جواد عليهالسلام آمده است: «سلام بر تو اي نور خدا در تاريکيهاي زمين، سلام بر تو اي ستون دين، شهادت ميدهم کسي که پيرو تو شد، در راه حق و هدايت گام نهاده وهر کس تو را انکار کرده و با تو دشمني کند، گمراه شده است».
امام عسکري عليهالسلام در فضيلت زيارت امام جواد عليهالسلام ميفرمايد: «براي زيارت کنندگان جدّم امام جواد عليهالسلام ، ثواب بزرگي از طرف خداوند است».
ازدواج
هنگامي که مأمون خليفه عباسي شهر طوس را ترک کرد و بغداد را مرکز حکومت خود قرار داد، در نامهاي به امام جواد عليهالسلام ، حضرت را بدان جا فرا خوانْد. با توجه به اين که اين دعوت نيز مانند دعوت امام رضا عليهالسلام به شهر طوس، دعوتي ظاهري و در واقع سفري اجباري بود، امام جواد عليهالسلام به ناچار به شهر بغداد رفت. مأمون، آن حضرت را به کاخ خود دعوت نمود و پيشنهاد کرد با دخترش امالفضل ازدواج کند. امام در مقابل اين پيشنهاد سکوت نمود. مأمون اين سکوت را علامت رضايت شمرد و حضرت با امالفضل ازدواج کرد. ازدواج امام جواد عليهالسلام با ام الفضل کاملاً سياسي بود و مأمون با اين کار، اهدافي را دنبال ميکرد که کنترل هميشگي امام، جلوگيري از قيام علويان و مشروع جلوه دادن فضاي فاسد دربارو لطمه بر قداست آن حضرت، از آن شمارند.
شاگردان
يکي از ابعاد بزرگ زندگي امامان معصوم عليهمالسلام بُعد فرهنگي آنان است. هر کدام از پيشوايان ما، در عصر خود فعاليت فرهنگي داشته و شاگرداني را در مکتب خويش تربيت ميکردند و علوم و دانشهاي خود را به دست آنان در جامعه منتشر ميساختند. البته شرايط اجتماعي و سياسي زمان آنان يکسان نبود و از دوره امام جواد عليهالسلام به بعد، به دليل فشارهاي سياسي و کنترل شديد فعاليت آنان از طرف دربار، فعاليت آن بزرگواران بسيار محدود بود و از اين نظر، تعداد راويان و پرورشيافتگان مکتب آنان نسبت به زمان ائمه ديگر کاهش چشمگيري يافته بود. ولي با تمامي اين مشکلات، امام جواد عليهالسلام از تمام فرصتهايي که به دست ميآمد استفاده ميکرد و بر جهاد علمي و تربيت شاگردان و اصحاب شايسته اهتمام ميورزيد.
سفيران هدايت
با توجه به ايجاد محدوديت از طرف خلفاي عباسي و پراکنده بودن شيعيان در مناطق مختلف، امام جواد عليهالسلام از راه برگزيدن وکيل و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ ميکرد. امام جواد عليهالسلام کارگزاراني را به سراسر قلمرو حکومت خليفه عباسي ميفرستاد و با فعاليت گسترده آنان، از تجزيه نيروهاي مؤمن و شيعيان جلوگيري مينمود. کارگزاران امام در بسياري از مناطق حکومت اسلامي مانند اهواز، همدان، سيستان، ري، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم پخش شده بودند و اهداف و آرمانهاي امام را پياده کرده، از انحراف فکري دوستداران اهل بيت جلوگيري ميکردند. امام جواد عليهالسلام به هواداران خود اجازه داده بود تا به درون دستگاه حکومت عباسي نفوذ کرده و مناصب حساس را در دست بگيرند. علي بن مهزيار اهوازي در شهر اهواز، ابراهيم بن محمد همداني در شهر همدان و خيران الخادم از جمله کارگزاران مهم حضرت به شمار ميآمدند.
هر کدام از پيشوايان ما، در عصر خود فعاليت فرهنگي داشته و شاگرداني را در مکتب خويش تربيت ميکردند و علوم و دانشهاي خود را به دست آنان در جامعه منتشر ميساختند.
نامهها
پراکنده بودن شيعيان و دسترسي نداشتن آنان به امام جواد عليهالسلام ، باعث شد تا دوستداران اهل بيت به شيوه نامهنگاري روآورده و مشکلات و مسايل خود را از اين راه حل کنند. هماکنون حدود 157 نامه از حضرت جواد عليهالسلام به يادگار مانده است که بيشتر آنها را مسايل شرعي و احکام فقهي تشکيل ميدهد. افزون بر اينها، امام جواد عليهالسلام نامههايي به بعضي از افراد و شهرها فرستاده که ميتوان به نامه امام به ابراهيمبنمحمد همداني و مردم شهر همدان اشاره کرد. امام جواد عليهالسلام در پاسخ نامه ابراهيم بن محمد همداني که سِمَت وکالت حضرت را برعهده داشت، نوشت: «وجوه ارسالي رسيد، خدا از تو قبول فرموده و از شيعيان ما راضي باشد و آنان را در دنيا و آخرت در کنار ما قرار دهد». امام در ادامه اين نامه مينويسد: «سفارش شما را به نضر بن محمد همداني کرده و موقعيت تو را در نزد خود به اطلاع او رساندم. به دوستان خود در همدان نامهاي نوشته و به آنان تاکيد کردهام که از تو پيروي کنند؛ زيرا من، جز تو وکيلي در آن ناحيه ندارم».
مقام علمي
مأمون خليفه عباسي مقام و منزلت امام جواد عليهالسلام را ميشناخت و به حقانيت حضرت آگاهي داشت. او ميدانست که امامان معصوم عليهمالسلام ، رشته محکم الهي و حجت خدا بر مردم هستند و به فضل، دانايي، پارسايي و کرامت آنان آگاه بود. با اين حال، براي خاموش کردن نور الهي و نابود کردن آثار و نشانههاي آن از هيچ کوششي دريغ نميورزيد. مأمون وقتي کمي سن امام جواد عليهالسلام رامشاهده نمود، دست به تجربهاي کوچک زد. عباسيان نيز او را براي کوبيدن شخصيت حضرت تحريک ميکردند. مأمون دستور داد تمام عالمان و بزرگان شهر با امام جواد عليهالسلام مناظره کنند. البته امام عليهالسلام هم با پاسخهاي علمي و منطقي، آنان را قانع ساخت و نقشه شوم مأمون را نقش بر آب کرد. امام جواد عليهالسلام در دوران حيات کوتاه خود، مناظرههاي زيادي با بزرگان و عالمان شهرهاي مختلف انجام داد و در تمام آن جلسات، پيروزمندانه از مناظره بيرون رفت.
امام از زبان خود
پس از شهادت جانسوز امام رضا عليهالسلام در شهر طوس، امام جواد عليهالسلام در شهر مدينه در مسجد پيامبر صلياللهعليهوآله حاضر شد و براي مردم سخنراني کرد. در آن هنگام، امام جواد عليهالسلام در سنين کودکي بود. ايشان در ابتداي سخنراني بعد از حمد و ستايش خداوند متعال به معرفي خود پرداخت و فرمود: «من محمد بن علي الرضا هستم. من به انساب و نسلهاي مردم در صلب پدرانشان آگاهم. من به ظاهر و باطن شما و به مسيري که در پيش داريد واقفم و بهتر از خود شما ميدانم. علمي که خداوند به من عنايت کرده، مربوط به قبل از خلقت همه خلايق است و اين علم، بعد از نابودي آسمانها و زمين نيز باقي خواهد ماند. اگر اهل باطل و دولتمردان گمراه و اهل شک و ترديد گرفتار سرکشي و حيرت نميشدند، سخناني بيان ميکردم که اولين و آخرين شما را به شگفتي بکشاند».
امام جواد عليهالسلام در دوران حيات کوتاه خود، مناظرههاي زيادي با بزرگان و عالمان شهرهاي مختلف انجام داد و در تمام آن جلسات، پيروزمندانه از مناظره بيرون رفت.
پدر به فدايت
محمد بن عيسي بن زياد ميگويد: هنگامي که امام رضا عليهالسلام در طوس بود، در دفتر کار ابوعباده نشسته بودم. او و دو خدمتکارش، از روي نامهاي رونوشت ميکردند. حس کنجکاوي مرا تحريک کرد و از کارشان پرسيدم. ابوعباده اندکي خاموش شد و گفت: از نامه ابوالحسن عليبن موسي الرضا عليهالسلام رونوشتي برميداريم. با اشتياق پرسيدم: امام نامه را به چه کسي نوشته است؟. گفت به فرزندش ابوجعفر محمد الجواد عليهالسلام . از ايشان تقاضا کردم تا اجازه دهند نامه حضرت را زيارت کنم. امام در نامه کوتاهي به فرزندش امام جواد عليهالسلام چنين نوشته بود: «به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند تو را زنده بدارد و از شر دشمنان محافظت نمايد. پسرم! پدرت به فداي تو باد. من در حيات خود ثروت و داراييام را در اختيار تو گذاشتهام تا به وسيله آن، اقوام و بستگان خود را از فقر برهاني و اقوام جدت موسي بن جعفر عليهالسلام را خشنود سازي».
تجليل پدر
امام رضا عليهالسلام پدر بزرگوار امام جواد عليهالسلام به فرزند عزيزش افتخار ميکرد و همواره او را مورد لطف و عنايت خود قرار ميداد. حضرت، از امام جواد عليهالسلام با احترام فراوان ياد ميکرد و به شايستگي تجليل مينمود. هر گاه امام به فرزندش نامه مينوشت ميفرمود: من به ابوجعفر نامه نوشتم، و هر زماني که از امام جواد عليهالسلام به امام رضا عليهالسلام در شهر طوس نامهاي ميرسيد، دوستان و شيعيان را از اين امر با خبر ميکرد و ميفرمود: ابوجعفر برايم نامهاي نوشته است. امام رضا عليهالسلام براي بزرگداشت و احترام وي، همواره از کنيه امام جواد عليهالسلام استفاده مينمود که نشان احترام به آن حضرت است.
مسافر
امام جواد عليهالسلام درشهر مقدس مدينه منزل گزيده بود و از آنجا امت اسلامي را رهبري ميکرد. آن حضرت بارها به شهرهاي مختلف اسلامي مسافرت کرد. البته بيشتر مسافرتهاي امام، به شهر مقدس مکه بود که براي انجام مناسک حج صورت ميگرفت. در يکي از مسافرتها، ايشان به همراه پدر بزرگوار خود به زيارت خانه خدا مشرف شد. پس از شهادت امام رضا عليهالسلام ، نخستين مسافرت اجباري حضرت، به دستور مأمون خليفه عباسي به شهر بغداد بود که بعد از مدتي اقامت در آنجا، دوباره به مدينه بازگشت. امام جواد عليهالسلام براي بار دوم از سوي معتصم عباسي به بغداد فراخوانده شد. ايشان در سال 220ق وارد بغداد شد و تا آخرين لحظات عمر شريفش و به مدت يازده ماه در آنجا اقامت داشت.
به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند تو را زنده بدارد و از شر دشمنان محافظت نمايد. پسرم! پدرت به فداي تو باد. من در حيات خود ثروت و داراييام را در اختيار تو گذاشتهام تا به وسيله آن، اقوام و بستگان خود را از فقر برهاني و اقوام جدت موسي بن جعفر عليهالسلام را خشنود سازي».
سرزمين عشق
با ورود امام رضا عليهالسلام به خاک ايران و ارتباط مردم مسلمان با حضرت، ايران به کانون بزرگ عشق و ارادت و محبت به اهلبيت پيامبر تبديل شد. شهرهاي مذهبي قم و ري از مراکز مهم شيعه شمرده ميشد که در دوران امام جواد عليهالسلام نيز، شيعيان اين ديار با حضرت در ارتباط بودند. احمد بن محمد بن عيسي که از وي به عنوان شيخالقميين ياد شده، از ياران امام جواد عليهالسلام بود که محضر نوراني امام عسکري عليهالسلام را نيز درک کرده است. شيعيان ايران افزون بر ارتباط از راه وکلاي حضرت، در ايام حج در مدينه با امام ديدار ميکردند و خمس اموال خود را به خدمت امام ميفرستادند. حضرت جواد عليهالسلام دربيشتر شهرهاي ايران وکيل و نماينده داشت.
بدرقه
مأمون عباسي بسيار مايل بود امام جواد عليهالسلام در شهر بغداد بماند تا بدين وسيله، حضرت و شيعيانش تحت نظر باشند و او نيز به نظام سلطه وظالم خود مشروعيت بخشد. ولي امام جواد عليهالسلام نان جوين و نمک خشن را در حرم حضرت رسول صلياللهعليهوآلهوسلم ، از امکانات و زندگي اشرافي بهتر ميدانست. بدين دليل، امام آماده بازگشت به مدينه شد. وقتي آن حضرت ميخواست بغداد را ترک کند، گروهي از مردم آن شهر، حضرت را تا دروازه کوفه بدرقه شکوهمندي کردند و سپس امام عليهالسلام ، آنجا را به مقصد مدينه ترک کرد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر